رفتم ز پی ات در همه دنیا تو نبودی
از شهر گرفتم ره صحرا تو نبـــودی
*
دنبال تو گشتــم چه بسا باغ جهان را
گل بود ولی در بر گل ها تو نبـودی
*
یک شب همه شب دیده من سوی فلک بود
من بودم و مه بود و ثـــریا ، تو نبـــــودی
*
با عشق تو پروانه شدم بر سر گل ها
ماهی شدم و در دل دریا تو نبودی
*
در شهر خیالم چه بسا گشتم و گشتـــم
حوبان همه بودند در آنجا ، تو نبودی
*
یک شب اگرم بود سری بر سر بالین
در آینه روشن رویا تو نبــــــــودی
*
چون دور جوانیت گذشت آمدی از در
ای وای تو بودی برم ، اما " تو " نبودی
سلام .... خوبید برو بچز اکتیو ؟؟؟؟؟
امید وارم که تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه که 100% هم گذشته !!! و 13 به درتون هم به خیر گذشته باشه !!
ایشالله از این به بعد منتظرم همتون کم کاری ایام عیدتون رو جبران کنید .
ممنون
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر اللیل والانهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
یکی بود یکی نبود
جز خدا هیچی نبود
زیر این طاق کبود نه ستاره نه سرود
عمو صحرا تپلی
با دو تا لپ گلی
پا و دستش کوچولو
ریش و روحش
دو قلو
چپقش خالی و سرد
دلکش دریای درد
در باغو بسته بود
دم باغ نشسته بود
عمو صحرا پسرات کو ؟
لب دریان پسرام
دخترای ننه دریا رو خاطر خوان پسرام
طفلیا تنگ غلاغپر،پاکشون
خسته و مرده میان
از سر مزرعه شون
تنشون خسته ی کار
دلشون مرده ی زار
دساشون پنبه ترک
لباساشون نمدک
پاهاشون لخت و پتی
کج کلاشون نمدی
می شینن با دل تنگ
لب دریا سر سنگ.
طفلیا شب تا سحر گریه کنون
خواب و از چشم به در دوختشون
پس میرونن
توی دریای نمور می ریزن اشکای شور
می خونن
آخ که چه دل سوز و چه دل دوز می خونن
دخترای ننه دریا
کومه مون سرد و سیاس
چش امیدمون اول به خدا
بعد به شماس
کورهها سرد شدن
سبزه ها زرد شدن
خندهها درد شدن
از سر تپه شبا
شیحه ی اسبای گاری نمیاد
از دل بیشه غروب چهچه سار و قناری نمیاد
دیگه از شهر سرود
تک سواری نمیاد
دیگه مهتاب نمیاد
کرم شب تاب نمیاد
برکت از کومه مون رفت
رستم از شاهنومه رفت.
سلام . من امروز اومدم شکایت ... معلومه کجایید ؟؟؟؟؟؟
خانوم بلوچ ؟؟؟ خانوم رحیمی ؟؟؟؟خانوم رهگذر ؟؟؟ و . . .. . . .
از همه مهمتر آقای دبیر (( آقای موزیریان )) معلومه کجایی؟؟؟
وبلاگی که دبیرش بهش سر نزنه که نمی شه وبلاگ
خوبه تعطیلاته و همه اکثرا بیکارید
به خدا اگه نیاید حذفتون می کنما !!!!!!!!!
مگه تو اساس نامه کانون شعر نیومده بود که غیبت غیر موجه باعث حذف اعضا میشه ؟؟؟
این آخرین اخطاره ها !! اگه نیاید من می دونم و شماها !!!
در من هزاران سگ هار پرسه می زنند
و هریک برای وسوسه ای
پارس می کنند
در من شغال های گرسنه ای است
که در نیمه های شب
کابوس های سیاه مرا زوزه می کشند
در من قیامتی است به خدا باورم کنید!
در من قیامتی است
اندیشه های من در انتظار کسی
سیگار می کشند،پرسه می زنند،راه می روند
سلول های من همه چاقو کشیده اند
ولی
گلبول های سفید من چرت می زنند
در من قیامتی است به خدا باورم کنید!
در من قیامتی است
من از نگاه خویش،از گرگ های میش
از میش های هار زخم خورده ام
اما نمرده ام!
من زخم خورده ام ،اما نمرده ام
در من قیامتی است به خدا باورم کنید!
در من قیامتی است....
چه شام ها که چراغم فروغ ماه تو بود
پناهگاه شبـــــــم گیسوی سیــــاه تو بود
اگر به عشق تو دیوانگی گناه منست
ز من رمیدن و بیگانگی گناه تو بود
دلم به مهـــــر تو یکدم غم زمانه نداشت
که این پرنده خوش نغمه در پناه تو بود
عنایتی که دلم را همیشه خوش می داشت
اگــــر نهـــان نکنی ، لطف گاه گاه تو بود
بلور اشک به چشمم شکست هنگام وداع
که اولین غم من ، آخـــرین نگاه تو بود
"مهدی سهیلی "
من کویر خشک بودم ،عشق تو باران من شد
دسته دسته از کویر خشک من نسرین بر آمد
آسمان تیره بودم،خوشه خوشه از دل این آسمان پروین برآمد
تشنه بودم،چشمه های عشق از چشم تو سر زد
در نگاه پر شرابت
شور دیدم ،شعر دیدم، عشق دیدم، ناز دیدم!
در بهار گلفشان عطر خیز پیکر تو
باغ دیدم، باغ های پر گل شیراز دیدم!
چون به ناز از ره رسیدی
بوی گل در خانه ام پیچید از عطر سلامت
تا سخن آغاز کردی
معنی جان بود و بوی عشق در عطر کلامت
ای ستاره! بی تو شب بودم، شبی تاریک و غمگین
نور لبخندت به جسم و جان من تابندگی داد
بی تو چوبی خشک بودم، بوسه هایت پر گلم کرد
ای مسیحا ! معجزه ات دلمرده ای را زندگی داد . . .
" مهدی سهیلی "
خانه ای ساخته بودم از عشق
زیر پا فرش غرور
و حصارش همه تکرار صفا
ولی افسوس در این خانه ما
خانه پر ز تلنگر بهار
خانه پر ز محبت و وفا
پایه ای سست در آن بود جفا
***********************
خانه ای ساخته بودم در عرش
زیر پایش همه ابر
عاری از گرد و غبار
ولی افسوس در آن خانه ما
ابرها محو شدند
عشق ها کمرنگتر
کمتر از رنگ اقاقی ها شد
اول از همه بگم این شعر رو از وبلاگه یکی از دوستام ذزذیم (( البته اجازه گرفتم !))
خسته شدم از لبخند
و این که نیشام
مدام باز باشد
در جواب سلام لبخند بزنم
به روی خانم فلانی
لبخند بزنم
به بقال بگویم:
دست شما درد نکند
و لبخند بزنم
به مدیرم بگویم چشم
و لبخند بزنم
به زن غرغرو و بداخلاق همسایه
که هر بار به بهانههای واهی
به در خانهام میآید
تا لٌندهای بدهد
لبخند بزنم
کارم به جایی رسیده که حتی
مجبورم
با تلفن هم که حرف میزنم
لبخند بزنم!
لبم ترک خورده
دهانم درد میکند
و فکم تیر میکشد
بس که ناچارم
لبخند بزنم
این روزها
طوری شده
که خندانکهای یاهو
امتداد لبخندم شده
و هر بار که قلبام پاره پاره میشود
با خندانکی
لبخند میزنم
آهای!
انسانهای خوشبرخورد مودب مهربان!
مرا معاف کنید
من این روزها
لبخندم درد میکند
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]