پنجره ای نشانم دهید
تا من برای همیشه نگاه منتظر پشت آن باشم
پنجره ای نشانم دهید
من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری
روشنایی خورشید را از یاد برده ام
آسمان پر ستاره را نیز
پنجره ای نشانم دهید
پنجره ای که پرواز گنجشکان را از پشت آن تماشا کنم
و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را
در کوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازند...
سلام ...
یازدهم مهر تولد یک سالگی وبلاگمونه .
آهای بچه های کانون شعر ، کجایید ؟؟؟؟؟
نمی خواین واسه یک سالگی وبلاگ بیاین یه سر بزنید ؟؟!!!!
یادمان باشد ..
اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد ...
سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یادمان باشد...
اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
ای عشق هرچه هستی
هر چند سرد و خاموش
هر چند گشته ای تو
با شب دلان هم آغوش
هر لحظه در کمینم
نجوا کنم به طعنه
ای عشق محرم درد
یادم تو را فراموش....
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم : تو را دوست دارم
نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما :
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
با عرض سلام و تبریک خدمت دانشجویان کاردانی ورودی 85
خواستم از طریق وبلاگ فارغ التحصیلی تک تکتون رو تبریک بگم . انشاالله که هممون به مقاطع بالاتر تحصیلی می ریم .
واسه همتون آرزوی خوشبختی و سربلندی و سلامت دارم.
از کسانی هم که ندیدمشون تا خداحافظی کنم ، از همین جا خداحافظی می کنم.
همتون رو دوست دارم . موفق و پیروز باشید
. . . . . . .
شب کنکور
. . . . . . .
شب کنکور
. . . . . . .
شب کنکور
. . . . . . .
شب کنکور
سلام خدمت تمام بچه های عزیز کانون شعر و ادب غریبانه:
راستش همونطور که همتون می دونید ، جناب آقای محمد جواد موزیریان ،دبیر سابق کانون شعر ، در بستر بیماری هستند..
این مطلب رو نوشتم تا همه عزیزانی که میان وبلاگ و این متن رو می خونن واسه ایشون دعای سلامتی کنن.
ممنون
گفتم : تو شـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟
گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟
گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟
گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟
گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
-------------
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.
(( صادق سرمد ))
--------------
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم
نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم
یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.
نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.
می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
((برتولت برشت))
------------------
من
پری گوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.
((فروغ فرخزاد))
روزی بنده ای از خداوند پرسید :
خدایا تو که گفته ای همیشه یاری ات خواهم کرد. چگونه این کار را انجام می دهی؟
خدا در جواب فرمود:
من بر تو فرشته ای گمارده ام که مدام از تو مراقبت میکند و مستمر بر تو مهر می ورزد
نام آن فرشته مادر است و پاک ترین آنها حضرت فاطمه (س) می باشد.
روز مادر به تمام مادرای خوب و مهربون مبارک
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]