سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----109369---
بازدید امروز: ----362-----
بازدید دیروز: ----1-----
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی فسا

 

نویسنده: عاطفه معافیان
سه شنبه 86/9/13 ساعت 10:42 صبح

گفتی که به احترام دل باران باش، باران شدم و به روی گل باریدم

 گفتی که ببوس روی نیلوفر را، از عشق تو گونه های او بوسیدم

 گفتی که برای باغ دل پیچک باش ، بر یاسمن نگاه تو پیچیدم

گفتی که بیا و از وفایت بگذر ، از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم

 گفتم که بهانه ات برایم کافیست، معنای لطیف عشق را فهمیدم.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: عاطفه معافیان
سه شنبه 86/9/13 ساعت 10:37 صبح

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گل‌ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .
بی تو جز گستره‌ یی بی‌کرانه نمی‌بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.
تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم

می‌اندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی

تو خورشید رخشانی که بر من می‌تابی هنگامی که به خویش مغرورم

سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: عاطفه معافیان
پنج شنبه 86/8/24 ساعت 12:35 صبح

رفتار من عادی است

 اما نمی دانم چرا

 این روزها

 از دوستان وآشنایان

 هرکس مرا می بیند

 از دور می گوید:

               این روزها انگار

                             حال وهوای دیگری داری!

 اما

 من مثل هر روزم

 با آن نشانیهای ساده

 وبا همان امضا،همان نام

 وبا همان رفتار معمولی

 مثل همیشه ساکت وآرام

 این روزها تنها

 حس می کنم گاهی کمی گنگم

 گاهی کمی گیجم

 حس می کنم

 از روزهای پیش کمی بیشتر

 این روزها را دوست دارم

 گاهی

 - از تو چه پنهان -

 با سنگها آواز می خوانم

 وقدر بعضی لحظه ها را خوب می دانم

 این روزها گاهی

 از روز و ماه و سال،از تقویم

 از روزنامه بی خبر هستم

 حس می کنم گاهی کمتر

 گاهی شدیداً بیشتر هستم

 حتی اگر می شد بگویم

 این روزها گاهی خدا را هم

                             یک جور دیگر می پرستم

 از جمله دیشب هم

 دیگرتر از شبهای بی رحمانه دیگر بود:

 من کاملاً تعطیل بودم

 اول نشستم خوب

 جورابهایم را اتو کردم

 تنها - حدود هفت فرسخ - در اتاقم راه رفتم

 با کفشهایم گفتگو کردم

 وبعد از آن هم

 رفتم تمام نامه ها را زیر و رو کردم

 وسطر سطر نامه ها را

 دنبال آن افسانه موهوم

 دنبال آن مجهول گشتم

 چیزی ندیدم

 تنها یکی از نامه هایم

 بوی غریب و مبهمی می داد

 انگار

 از لابه لای کاغذ تا خورده نامه

 بوی تمام یاسهای آسمانی

                             احساس می شد

 دیشب دوباره

 بی تاب در بین درختان تاب خوردم

 از نردبان ابرها تا آسمان رفتم

 در آسمان گشتم

 و جیبهایم را

 از پاره های ابر پر کردم

 جای شما خالی!

 یک لقمه از حجم سفید ابرهای تُرد

 یک پاره از مهتاب خوردم

 دیشب پس از اینمهه سال فهمیدم

 که رنگ چشمانم کمی میشی است

 وبرخلاف سالهای پیش

 رنگ بنفش و ارغوانی را

 از رنگ آبی دوست تر دارم

 دیشب برای اولین بار

 دیدم که نام کوچکم دیگر

 چندان بزرگ وهیبت آور نیست

 این روزها دیگر

 تعداد موهای سفیدم را نمی دانم

 گاهی

 برای یادبود لحظه ای کوچک

 یک روز کامل جشن می گیرم

 گاهی

 صد بار در یک روز می میرم

 حتی

 یک شاخه از محبوبه های شب

 یک غنچه مریم هم برای مردنم

 کافی است

 گاهی نگاهم در تمام روز

 با عابران ناشناس شهر

 احساس گنگ آشنایی می کند

 گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را

 آهنگ یک موسیقی غمگین

                             هوایی می کند

 اما

 غیر از همین حسها که گفتم

 و غیر از این رفتار معمولی

 و غیر از این حال وهوای ساده وعادی

 حال و هوای دیگری

                     در دل ندارم

             رفتار من عادی است

قیصر امین پور

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: عاطفه معافیان
پنج شنبه 86/8/24 ساعت 12:33 صبح

دکتر قیصر امین پور یکی از بهترین و دوست داشتنی ترین شاعران موفق ایران در کمال تاسف و ناباوری در سن چهل و هشت سالگی به دیار باقی شتافت تا فرد دیگری به قافله سفرکردگان نیک امسال افزوده شود.

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز  نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم اگر داغ شرط است ما برده ایم

 

خلاصه ای از زندگینامه این عزیز

قیصر امین‏پور متولد دوم اردیبهشت 1338 گتوند است .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد .

در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شدو از همین سال تاکنون در
دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد.

در سال 1382 نیز به عنوان عضو
فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن
غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.

در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر« از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود. »
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از
شعر و ادبیات مى‏رسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشه‏اى مى‏دهد که در ساختارى نو عرضه مى‏شود. آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان 2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.

در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امین‏پور نشان مى‏دهند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار
شاملو، فروغ، نیما و... به دست چاپ مى‏سپارد که در سال 78 به بازار مى‏آید. "گل‏ها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امین‏پور نیز در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپ‏هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏رو شد.

دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و هم‏اکنون ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در
دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می کند وبه کارهاى پژوهشى مشغول است.

 
قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبانهاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر "به قول پرستو" و "مثل چشمه- مثل رود" آوازه خوبی دارند.

منبع این مطلب: عکسهای گتوند

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: عاطفه معافیان
سه شنبه 86/7/17 ساعت 4:59 عصر

بر آن شده ایم تا به مناسبت سالروز بزرگداشت  خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی ، ساعاتی چند گرد هم آییم و محفلمان بهانه ی کوچکی باشد برای شناسایی هرچه بیشتر این شاعر گرانقدر و خرسند می شویم اگر فانوس محفلمان را با حضور نورانیتان منور سازید. منتظرتونیم 23/7/1386 سالن بعثت دانشگاه علوم پزشکی فسا

    نظرات دیگران ( )
<   <<   6   7   8   9      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ...
    من یا تو؟
    سکه دوستی!
    بیهوده!
    یاد
    بهار!
    ذهن پنجره!
    !
    تیغ زمانه!
    !!!
    !
    بی صدا
    سر در گریبان!
    از جنس خودم!
    فصل کشتار!
    [همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •