فرا رسیدن ایام سوگواری بانوی نمونه ی اسلام ،حضرت فاطمه ی زهرا (س)را خدمت همه ی مسلمین جهان تسلیت عرض می نماییم!
سرنوشتمون جدا شد دیدی که من و تو باختیم
دیگه فایده ای نداره اینکه با زمونه ساختیم
روزی که به هم رسیدیم اسمون بی انتها بود
پر خورشید و ستاره قسمت پرنده ها بود
حالا بالمون شکسته سهممون خاک زمینه
بکنیم باید قناعت؟روزیمون فقط همینه ؟
کی دل کیو شکسته ؟حتی اینو نمی دونیم
چون تو لحظه ی جدایی ما می خوایم بازم بمونیم
خواستن ما که مهم نیست هر چی تقدیره همونه
می گه لونه ای نسازیم آخ!چه نامرده زمونه!
سر پناهمو گرفته جای من زیر نگات نیست
چشمای سبز قشنگت شاید این روزا باهات نیست
به چشام خیره نمی شی تا که اشکاتو نبینم
تا نخونم منو می خوای از تو چشمات نازنینم!...
ستاره
سروده شده در 2 خرداد 1388
دوستان این روزها از دشمنان بدتر شدند
کوی نامردیست اینجا یا که نامش زندگیست؟!
از دو روی سکه دایم خط برایم رو شدست
من تصور می کنم این سو و آن سویش یکیست!
ستاره سروده شده در 1اردیبهشت 88
چه قدر از گذشته بدم آمده
خودم را چو کاغذ ورق می زنم
از این صفحه های دو سر خط کشی
در آخر به پایان ِ من می رسم
ببین! اول و آخر ِمن یکیست
چه بیهوده از خود گذر می کنم!
ستاره سروده شده در اردیبهشت 88
بوی آغوش تو آورد نسیم
چهره ی باد پر از وسوسه شد ،
و نگاهش هوس آلود و تمنا آمیز
چنگ انداخت به زلف کج بید،
موج گیسوی تو را بر هم زد
گل لبهای تو را باد شکفت ،
ننه سرما ترسید ،
غنچه هایت تن شب را بوسید ،
صبح با پنجره ها گفت :سلام!
درِ صد پنجره وا شد به زمین
و زمین گفت خوش آمد به بهار !
ستاره
سروده شده در 8فروردین 1388
گاه حسرت از دست دادن چیزهایی که ندارم ،
گاه خیال کوه هایی که از کاه می سازم ،
و گاه
مرور افتادن برگ از درخت سیب گذشته !
کی می خواهم آدم شوم ؟
من ذهن غبار آلوده ی یک پنجره
در نفس های صبح ِ
سپیده ام !
ستاره
سروده شده در اسفند ماه 1387
سلام !غرض از مزاحمت این بود که خواستم ازتون تو مسیر تازه ای که در پیش گرفتم کمک بگیرم مدتیه تصمیم گرفتم سمت و سوی شعرام رو عوض کنم و خودم رو اینبار در قالب های کوتاه شعری محک بزنم و شعرام رو از قالب های سنتی بیرون بیارم نمی دونم تا چه حد شبیه طرح باشه اما قالب طرح رو به عنوان قالب جدید شعریم انتخاب کردم و تا الان چند نمونه از کارام رو تو وبلاگ نوشتم و واسه تقویتشون نیاز به انتقادات و پیشنهادات شما غریبلنه ها دارم و منتظر خوندن نظراتتون هستم لطفتون رو ازم دریغ نکنید !
با تشکر
ستاره!
در این شب پر حسرت
زمانه تیغ ستیز است
من ابلهانه امیدم
به یاری تن تیغ است!
ستاره
سروده شده در 13اسفند 87
در تب جانکاه آهی سرد
بر لب غم می زند تبخال
پیرمرد روزگار اینک
راست می گوید به دل ناچار:
غصه هم غم های دیروزی
پیش از این گر نیزه هم می خورد؛
غم به روی خود نمی آورد!
ستاره
سروده شده در اسفند ماه 87
بین ذهن جاده ای مسلول
می نوردم خاطراتم را
بی گمان رد عبور من
جای پای خونی باد است!
ستاره
سروده شده در اسفند ماه 87
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]