سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----106340---
بازدید امروز: ----28-----
بازدید دیروز: ----6-----
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی فسا

 

نویسنده: صغری رحیمی
دوشنبه 87/4/10 ساعت 4:35 عصر

دلم به اندازه ی غربت روزهای بی تو بودن گرفته، چند وقتیست با آنکه با تو حرف میزنم امّا حضورت را میان جملات احساسم درک نمی کنم ! دوست دارم مثل روزهای پیشین با تمام اندوه درونی ام حس کنم که کسی هوای قلب شکسته و دل گرفته ی مرا دارد امّا... نمی دانم چرا؟!...............اینقدر از تو دور شده ام ! شاید ..شاید که نه،  حتما گناه خودم  است که با وجود عالمی از  آدم ، بی تو احساس تنهایی می کنم .

دوست دارم مثل روزهای پیشین بی لحن رسمانه یا ادیبانه ای راحت و خودمانی با تو سخن برانم..........امّا حتی اکنون که نشسته ام و از بی تو بودن با تو حرف می زنم زبان صمیمی ادای جملاتم را فراموش کرده ام

خداوندگارا ! بگذار حال که بی زبان خویش پیش می روم در از خود بیگانگی ام نیز تو را داشته باشم هر چند مثل من ، احساس و رفاقتم با خود، غریب می افتی

خداوندگارا  ! ببین که این نه منم  که با تو  سخن می رانم ، این آن غریبه از خودیست که در اوج سردرگمی اش باز هم خدای همیشگی اش را جستجو می کند ........................کاش زودتر پیدایش کنی!

                                                   ستاره سرگردان


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ...
    من یا تو؟
    سکه دوستی!
    بیهوده!
    یاد
    بهار!
    ذهن پنجره!
    !
    تیغ زمانه!
    !!!
    !
    بی صدا
    سر در گریبان!
    از جنس خودم!
    فصل کشتار!
    [همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •