سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----106362---
بازدید امروز: ----50-----
بازدید دیروز: ----6-----
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی فسا

 

نویسنده: عاطفه معافیان
دوشنبه 87/2/9 ساعت 11:29 عصر

وقتی خدا مرد را افرید............داشت تمرین می کرد

******

آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده ، راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه !! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه

******

یارو میره قبرستون میبینه همه رو قبرها نشستن ؟

میگه:چه خبره؟

میگن:سوالهای شب اول قبر لو رفته گفتن فعلا بیرون باشید!

******

بزرگ ترین دشمن بشر پوله... پول... هرچی دشمن داری بده به من، و خودتو خلاص کن!

******

یارو رادیولوژیست میشه به مریض میگه: تو عکستون یک شکستگی تو دنده راست سینتون دیدم، با فتوشاپ درستش کردم

******

من جز «مشروط» زیستن نتوانم**************** بی «صفر» کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که طفلم گوید****************«لیسانس بگیر بابا» و من نتوانم
******

 

به مجنون زد شبی لیلی اس_ام اس  *    که آخر تا به کی تأخیر و فس فس    *   اگر عقدم نخوانی سال جاری    *   روم تهران شوم دختر فراری

    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ...
    من یا تو؟
    سکه دوستی!
    بیهوده!
    یاد
    بهار!
    ذهن پنجره!
    !
    تیغ زمانه!
    !!!
    !
    بی صدا
    سر در گریبان!
    از جنس خودم!
    فصل کشتار!
    [همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •