روی سطرِ سومِ سیصد و سی و سوّمین پلّه ی زندگی سیصد و سی و سه بار با خطّ خوانا نوشتم که تا اینجا را به خاطرِ تو پیموده ام ،
سه ثانیه ،...
سه دقیقه ،...
سه ساعت،... گذشت !
ترسیدم پس از آن به
سه روز،...
سه هفته،...
سه سال،... و... برسد
ترجیحا راهِ رفته را برگشتم تو در نقطه ی شروع بودی وچون دیدمت حتی یک لحظه هم بر من نگذشته بود!!!
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]