بی بادبان
کجا می کشاندم این امواج مهیب؟!
با اینکه بارها در خود خروشیده ام،
آه! براستی
منم بر سطح آبی دریا بی تاب می چرخم!
بی آنکه ؛ ذره ای با خود باشم!
گم گشته ام دریا!
کجا می کشاند مرا امواجت؟!
ترس گم شدن دارم
پیش از این می پنداشتند تخته کهنه هایم
که در تو آرام خواهم مرد
چونان روزگاری کهنه که مرده باشد
لا به لای دفترچه ی خاطراتش!
افسوس! افسوس!
من در تو بی تاب تر از پیشم
و میمیرم هزار بار در تو
بی آنکه خود مرده باشم!
بی بادبان
کجا می کشاندم این امواج مهیب؟!
پناه من تویی که گمراهم می کنی
بادبانم کجاست؟!
نیمه ی گم کرده ام را باز گردان
من در تو در پی نیمه ی گم کرده ی خویشم
و عمق تو با من کامل می شود
ببلعان مرا پیش از آنکه شکسته باشم!
من نیمه ی گم گشته ی سالها پیشم
بی بادبان
به سمت کدام جزیره ام؟!
ستاره سروده شده در 6 مهرماه 1387
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]