باد که میاد یادت بیاد ، سلام من طعنه نبود
ترانه های عشق ِ من ، تئاتر ِ رو صحنه نبود
باد که میاد یادت بیاد ، یه پیغومی تو دستشه
برات با خون نوشته دل: آخه بگو این رسمشه ؟!
باد که میاد یادت بیاد ؛ چگونه آشنا شدیم
نگاهامون یکی شد و قاطی عاشقا شدیم
یکی بودیم دو تا شدیم همراه و هم صدا شدیم
تو قصه های سرنوشت لیلی و مجنونا شدیم
با همدیگه قدم زدیم ، آینده رو رقم زدیم
میونه ی زندگی رو با غصه ها به هم زدیم
تو آسمون رها شدیم ، مثل ِ پرنده ها شدیم
فکر نمی کردیم و حالا ، از همدیگه جدا شدیم
چی شد که با این همه عشق یکدفعه بی وفا شدیم
دلامونو دور زدیم و از عاشقی رها شدیم ؟!!
چی شد که قلبامون شکست غم در رو روی ما نبست
حصار ِ این فاصله ها ، اومد میون ِ ما نشست؟!!
باد که میاد یادت بیاد یه روزی عاشقم بودی
منم که مجنونت بودم ، تو هم شقایقم بودی
لیلیِ سرنوشتِ من ، بگیر دوباره دستمو
بگو نگاه ِ آشنات ، پر بده بال ِ خستمو !!!
ستاره
سروده شده در پاییز 1384
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]