سکوتی خلوتم را
دم به دم لبریز می خواهد
صدای حرف هایم را
کجا؟!
تا کی ؟!
بخوابانم !
دلم
تندیس اشکم را شکست و
گریه ام
کم شد
نمی دانم
کجا ؟!
تا کی ؟!
من این غم را
بپوشانم !
صدایی نیست
حرفی نیست
اتاقی خلوت و راکد
در و دیوار چون زندان
هوایی سرد و
یخبندان
ولی
باران و برفی نیست !
نوشتم روی دیوارش
هزاران حرف خط خورده
شمارش می کنم آن را
چه بی احساس و افسرده
مدادم را شکستم تا بماند
آخرین شعرم
تن دیوار غم دارد
از این رو زار می گریم
نمی دانم کجا ؟!
تا کی ؟!
من و دیوار
تنهاییم
سکوتی مبهم است اینجا
من و دیوار
می خوانیم !
ستاره
سروده شده در 02/12/1385
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]