کدام حادثه نگذاشت ای گل تنها
فرشتهای بشوی تا همیشهی فردا
و بعد شانه به شانه تو را قدم بزند
چهار فصل زمین در کنار رویاها
و بعد هم ببرد با دو بال ابرآلود
تو را از این سر دنیا به آن سر دنیا
و گوشوارهای از گوشماهیان سپید
و گردنآویزی از ستارهی دریا
به گوشها و گلویت نشانهای باشند
که زندگی به تماشای تو شود زیبا
ولی چه شد که نشد؟ در کدام روز غریب؟
کدام ساعت بی خیر ؟ در کدام هوا ؟
پرت شکسته شدو دل بریدی از پرواز
و هیچ پر نگرفتی ، سراغ هم حتی
به فکر باش پرندهی بکر فرصت هست
برای آنکه شوی از قفس رها
و باز پر بکشی بر فراز رویاها
و زیر بال بگیری تمام دنیا را
و در ادامهی این شعر نقطه چین بگذار
که میرسد به سرانجام خوشتری آیا...؟
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]