فقط اسمی بجا مانده
از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی،
قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم،
به خود کرده گرفتارم
به جز در خودفرو رفتن
چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند
مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند،
گمان کردم که همدردند
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]