سلام دختر عمه ي عزيزم
يک روز دروغ به حقيقت گفت مياي بريم دريا شنا کنيم؟ حقيقته ساده و زود باور پذيرفت. آنها کنار دريا رفتند. حقيقت تا لباس هايش را در آورد دروغ آن ها را دزديد و فرار کرد. از آن به بعد حقيقت عريان و زشت است, ولي دروغ در لباس حقيقت زيباست
منم مثل خودت شاعر شدما!
خيلي دوستت دارم
موفق باشي هاله جونم.