به نام خدای غریبانه ها خدای گل و شمع و پروانه ها
با سلام خدمت همه عزیزان غریبانه ای
منم از اینکه چند مدتی نبودم معذرت می خوام اما غیبتم موجه بود چون حالا که اومدم می خوام یه خبر خوب به همه بدم و اینه که خوشبختانه شماره جدید گاهناممون رو چاپ کردیم که با استقبال پر شور و گرم بچه ها همراه بود و ما هم بخاطر همین حسابی سرمون شلوغ بود.
یه خبر خوشحال کننده ی دیگه اینه که می خوایم بچه های فعال خانم کانون رو به اردو شیراز (آرامگاه حافظ، آرامگاه سعدی،باغ ارم، باغ عفیف آباد )ببریم که بازم درگیر این مراسم هستیم اما...
ضمنا از همه ی بچه ها می خوام که با شور بیشتری به وبلاگ سر بزنن و بیشتر ما رو یاد کنن.
از همتون ممنونم.
به نام خدای غریبانه ها خدای گل و شمع و پروانه ها
...وخدایی که در این نزدیکی است
و سلامی که در آن تاریکی است...
سلام به تمام دانشجویان عزیز و یه سلام مخصوص گرم و سرشار از روشنایی به غریبانه های عزیز . امیدوارم که تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه و با دلهایی جوان و پر غرور به آشیانه ی غریبانه ای بر گشته باشید تا دوباره با تمام افتخار پر و بال عشق را باز کنیم و در آسمان همیشه آبی غریبانه پر بگیریم و به همه معنای پرواز و اوج را بفهمانیم .
و در همین رابطه این دو بیتی رو میگم و یه شعار و سر لوحه برای هممون باشه...
بر پشت بام آسمان پا می گذاریم
بر شانه های ابر آنجا می گذاریم
در سطر های دفتر تاریخ دلها
نامی همیشه جاودان جا می گذاریم
و ما برای این آمده ایم که واقعا با غرور و افتخار و با یاری حضرت دوست فریاد بزنیم ...
در سطر های دفتر تاریخ دلها
نامی همیشه جاودان جا می گذاریم
سلام غریبانه ای های عزیز امیدوارم هر جا هستید شاد و غریبانه باشید و امیدوارم تمام ترم چهاریا یه رتبه خوب کسب کرده باشند به خصوص بچه های کانون خودمان.
ضمنا میلاد سراسر نور حضرت ولی عصر را به همه تبریک میگم و ایشالله هر چه زودتر ظهورش رو ببینیم و این دو بیتی را تقدیم به همه شما دوستان می کنم:
عمری است دلم حسرت باران دارد
قلب کوچکم حس پریشان دارد
یاس خسته ی باغچه احساسم
با رفتن تو دو چشم گریان دارد
موفق باشید و همیشه غریبانه ای بمونید...!!!!!!!
سلام خدمت تمامی دوستان و عزیزان.
روز بسیار دوست داشتنی پدر را به تمامی شما عزیزان و پداران مهربان بخصوص پدر عزیز و گرامیم تبریک می گم و این شعر رو به همه ی پدران هدیه می کنم...
(( پدر))
یا علی گفتیم و رخصت ز پدر می گیریم بهر وصفش مدد از ماه و قمر می گیریم
ما درختچه های بی بار و ثمر با لطف ومحبتش ثمر می گیریم
گر اندکی از محبتش دریابیم جای پدران به روی سر می گیریم
ما شکسته بالان در آغوش قفس با عشق پدر ها بال و پر می گیریم
خورشید میان دشت تنهاییمان با تابش توشب به سحر می گیریم
با خلقت توخدا تبارک را گفت از وجود تو طلا و زر می گیریم
تو صراط مستقیم قران هستی با دوری تو راه ضرر می گیریم
این همه لطف که خداوند به بنده می کند با دعای خالصانه پدر می گیریم
کاش می شد زندگی را جرعه کرد
یک نفس، سر می کشیدم تا به پایانش رسم...!!!!!!
پنجره باز ، باز خواهد شد!
و تمام غبار روی شیشه را با اشکهای گرم و ساده خود پاک می کند
تا به تمام گهای درون باغچه بفهماند ....
می توان دوباره فصل زندگی را از نو نوشت .
سلام به تمام پروانه های شمع سوزان و پر نور و تابنده غریبانه .
از همتون تشکر میکنم و ایشاالله که دوباره پرهای قشنگتون و باز کنید و در آسمان رویایی غریبانه پر بزنید و معنای پرواز را به همه بفهمونید.mer30
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]